سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حس زنده بودن! - خطی در امتداد سکوت
[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مىکنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمىآیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مىنمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مىنالید ، امروز من از ستم رعیت خود مىنالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبهها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مىخواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
نویسنده :
حسام.ب
:: 83/8/22:: 5:42 عصر
حس زنده بودن!
مگر می توان حس یک شب مبهم ٬در میان دستان سردت ٬چشمان پر فروغت ٬نفسهای پر حرارتت و...را انکار کرد؟؟؟!
اگر چنین است ٬و تو انکار میکنی٬و به خود میبالی که:
منم انسان ٬.
پس مرا از انسان جدا ٬بهتر باشد.
نظرشما()
خانه سرخ
شناسنامه
ایمیل
مدیریت گلخانه
385413:کل بازدید
2:بازدید امروز
موضوعات وبلاگ
ــاهـو
لوگوی خودم
جستجوی وبلاگ من
:جستجو
با سرعتی بینظیر و باورنکردنی
متن
یادداشتها و پیامها را بکاوید!
لوگوی دوستان
لینک دوستان
اشتراک
آوای آشنا
بایگانی
پاییز 1383
طراح قالب